چشم های خیس من

تو را من چشم در راهم...

چشم های خیس من

تو را من چشم در راهم...

من از چشمات دل کندم


با اینکه زندگیم بودی


میدونستم یه روزی میری


ولی نه به همین زودی


من از رویات خط خوردم


من از چشمه تو افتادم


چقد اسون دل کندی


چه راحت بردی از یادم


به دنیای تو وابستم

ولی رد میشیم از حسم

باید باور کنم رفتی؟

میدونم اخره قصه ست.

بی تو هر کاری گریستن است حتی خندیدن

بی تو هر کاری گریستن است حتی خندیدن

دیریست اسیرم


اسیر انتظار


اسیر دلواپسی


اسیر هر آنچه مرا به یاد تو می اندازد

تلخی قصه اونجاست

که وقتی دلم سوخت  دلش خنک شد